ایهود اولمرت در ملاقات با مردم عسقلان به مطلب عجیبی اشاره کرده است. او گفته وقتی متوجه شده رایس می خواهد به قطعنامه شورای امنیت رای موافق بدهد، به دفترش گفته است بوش را برای من پیدا کنید! به اولمرت می گویند بوش در فیلادلفیا مشغول سخنرانی است و اولمرت می گوید، از نظر من اهمیتی ندارد، من باید با او حرف بزنم.
اولمرت به بوش می گوید شما نباید با قطعنامه شورای امنیت موافقت کنید. بوش هم در همان دقایق آخر پیش از رای گیری به رایس زنگ می زند و رایس که خود پیگیر قطعنامه بوده، با شرمندگی به قطعنامه رای ممتنع می دهد.
بلافاصله سخنگویان کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا سخنان اولمرت را تکذیب کردند. حتی در تکذیبیهشان گفتند سخن اولمرت صد در صد دروغ است! این پرسش مطرح است که چرا به تعبیر سخنگویان کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا، اولمرت چنین دروغی را گفته و یا به تعبیر درستتر، راستی را که نباید در مجامع عمومی بر زبان بیاورد، بیان کرده است؟
در کنار دلایل متعددی که دربارهی روابط امریکا و اسراییل و جایگاه اسراییل در سیاستهای امریکا مطرح است، این دلیل میتواند فابل طرح باشد که بهرغم حجم گستردهی کشتارددمنشانهی افراد بیگناه، تخریب اهداف غیرنظامی و بحران انسانی که اسراییل در مقابل چشمان حیرتزدهی مردم دنیا ایجاد کرد؛ در غزه، ارتش و دولت اسراییل با مشکل جدی مواجه شده است و اولمرت به رغم این مانور بهظاهر قدرت ، در پارادوکس ضعف و حقارت گرفتار شدهاست. اونیاز دارد که از خود یک رییس دولت قدرتمند نشان بدهد، تا حدی که بوش رییس جمهور امریکا امریه بر اوست!
روزنامههای اسراییل این موضوع را به خبر اول خود تبدیل کردهاند و از تقابل تبلیغاتی و سیاسی آمریکا و اسراییل سخن گفتهاند. باید دید حال که اولمرت این گونه آمریکا، بوش و رایس را تحقیر کرده است، حقیقت ماجرا چیست؟ غیر از این است که اولمرت و سیاستهای جنگی اسراییل توسط خون کودکان مظلوم فلسطین و مقاومت شهروندان بیگناه غزه تحقیر شده واو برای برون رفت از بحران بدنبال قدرتنمایی کاذب این چنینی برآمده.