سخنان آقای احمدینژاد بازتابهای گسترده و بسیار تندی را در پی داشته و دارد. آخرین نمونهی آن، اظهارات کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد بود.
نخستین پرسشی که در رابطه با اظهارات ایشان به نظر میرسد، این است که آیا ایشان همهی جوانب و لوازم این سخنان را سنجیده و پیشبینی کرده است، یا صرفا برای مصرف داخلی این سخنان گفته شده؟ آیا مشاورینی دلسوز وجود ندارند تا حساسیتهای اظهار نظرهای رئیس دولتی در قد و قامت ایران را به ایشان یادآوری نماید؟
با توجه به فضای بعد از انتخابات شاید بتوان تنها یک دلیل یا علت را برای این سخنان در شرایط فعلی ایران و منطقه مطرح کرد؛ آنهم این است که چون به زعم آقایان قرار است امام زمان علیه السلام در همین یکی دو سال آینده ظهور کنند، اوضاع جهان به هم میخورد و آمریکا و اسراییل از نقشه محو میشوند. همان افرادی که در شهرداری راه ورود امام زمان به ایران را میخواستند بازسازی کنند، لابد حالا در تدارک امر تازهای هستند.
هرچند که در اخبار آمده است، شیعیان بر حذر شده اند برای ظهور وقتی تعیین کنند و امام زمان به نایب خاصاش، علی ابن محمد سیمری گفته اند: کسانی که برای ظهور وقت تعیین میکنند، دروغ گو هستند!
به نظرم چنین اظهار نظرهایی بحرانساز است و هزینهی بحران سازیهایی از این دست را در درجهی اول باید امام زمان بدهد و پس از آن مردم. مگر مدتی پیش امام جمعهی موقت محترم در تهران آرزو نمیکرد که باب شهادت دوباره باز شود؟
اما این ماجراجوییها شهادتطلبی نیست؛ هلاکت، بر مبنای جهالت است. برباد دادن سرمایههای ملی و مردمی و هزینه کردن به نام دین است.
دولتی که از معرفی کردن وزرای کلیدیاش مثل نفت و آموزش و پرورش عاجز مانده، بهتر است اول خود را سر و سامان بدهد تا آمادگی تغییر جهان را پیدا کند، و بعد به دیگران بپردازد و بهتر است به فکر حفظ دوستان انگشتشمارش باشد تا گسترش دشمنان رو به فزونیاش.