1- چندی پیش یکی از مسولین کشور از تعبیر قابل تاملی در رابطه با اظهارات برخی مداحان استفاده کرده بود. این عبارت، ترویج حماقت بود.
تعبیر، تعبیر عجیبی بود.
2- تصور نمیکنم این تعبیر صرفا در رابطه با مداحیها صدق کند. این عبارت نشان از یک سیاست پردامنه در سالهای اخیر در کشور دارد. سیاستی که دامنهی بسیار گسترده در حوزههایهای مختلف سیاسی، قضایی، فرهنگی، رسانه و مطبوعاتی و ... دارد.
دنبال مصداق نگردید، آنقدر زیاد است که گم میشوید.
3- تصور حامیان و عاملان این سیاست (ترویج حماقت) همانگونه که از اسم آن برمیآید، کمفهمی و جهل مردم از یک سو و فهم و علم حاملان این سیاست است.
4- اینکه این تصور چرا در ذهن آقایان ایجاد شده، بسیار مهم است.از یک سو به پشتگرمی آنها به ابزارهای قدرت چند لایه برمیگردد و از سوی دیگر به مردم؛ مردمی که بیتفاوت شدهاند. بیتفاوت به همه چیز، از جمله به آنها که میآیند و آنها که میروند. به آنچه که میگویند. مردمی که میخواهند زندگی کنند و این برای مردم ما چیز کمی نیست.
5- فعلا با طرفداران و عاملان این سیاست کار ندارم. بحثم در رابطه با مردم است. چرا نحوهی تعامل مردم باید به گونهای باشد که موجب تشویق و ترغیب بیشتر آقایان در سیاست ترویج حماقت شود؟ پاسخ این سوال شاید همان باشد که گفتم. آنقدر شعاع دایره را تنگ گرفتند که مردم به این حداقل راضی شوند.
6- وقتی اظهار نظرهای فاتحان سنگر به سنگر سیاست ترویج حماقت را میبینم و میشنوم، غبار تلخی بر دلم مینشیند. این قصه تا کجا ادامه مییابد؟
7- برخلاف تصور حامیان سیاست ترویج حماقت، مردم برندهی نهاییاند. طرفداران این نظر دچار فهم نادرست از واقعیتاند. قدرت آنها اگر استمرار داشته، ناشی از ابزارهای قدرت چند لایه است، نه از کارآمدی سیاست ترویج حماقت ...