مدتی است ذهنم معطوف این مسئله است که چرا ما ادب گفتگو و حفظ حرمت دیگران را در زندگی روزمرهی خود رعایت نمیکنیم یا کمتر مراعات میکنیم؟
گاهی وقتی برخی برنامههای تلویزیون و یا صفحات بعضی روزنامهها را میبینم که چگونه به جای آموزش اخلاق و ادب به جامعه، معلم بیادبی و بداخلاقی میشوند ...
گاه وقتی برخوردهای سیاستمداران یا به اصطلاح رجال سیاسی و مذهبی با یکدیگر، نامه پراکنیها و شبهه افکنیهای آنها را میبینم ...
گاه وقتی میبینم یا میشنوم که در منابر رسمی و غیر رسمی دین و اخلاق لقلقهی زبان گویندگان و سخنرانها میشود ...
گاه وقتی کم صبری و بی تحملی مردم (اعم از پیاده یا سواره) و عدم رعایت حقوق دیگران را در سطح خیابانهای شهر میبینم ...
گاه وقتی بر خوردهای تند، دور از ادب و نزاکت را در برخی ادارات، جلسات و حتا میان اعضای خانوادهها میبینم ...
گاه وقتی برخی نظرات را در داخل همین سایت مکتوب میخوانم که نظر دهنده با هجو و توهین وادبیات لمپنی تهدید میکند که اگر نظرش تایید نشود چهها که نخواهد کرد! ...
به این نتیجه میرسم که انگار بد اخلاقی و بی ادبی در حال تبدیل شدن به اخلاق ثانویهی جمع زیادی از عوام و خواص ما شده است.
هیچ تا به حال دقت کردهاید که در طول روز چقدر در معرض بداخلاقی و بی ادبی و بی حرمتی قرار میگیرید و یا چقدر در پدید آوردن این فضا خودمان دخیلیم؟ فکر میکنید علت این پدیدهی زشت چیست؟