فرقی نمیکند که رییس هاروارد به عنوان معتبرترین دانشگاه جهان باشی یا فردی عامی و بی سواد. وقتی نگاهی مرد سالارانه به پیرامون داشته باشی، صندلی یا پستی که به تو اعتبار میدهد، باعث نمیشود که نگرشت نسبت به دیگرانی که چون تو نیستند، تفاوت کند.
اخیرا دکتر سامرز که از سال 2001 ریاست دانشگاه هاروارد را بر عهده دارد، اظهار داشته که زنان در مقایسه با مردان از توانایی ذاتی کمتری برای فراگیری علوم و ریاضیات برخوردارند و پسران نسبت به دختران نمرات عالیتری میگیرند. وی علت برتری پسران بر دختران را ناشی از اختلافات ژنتیکی دانسته است. آنچه موجب شد که به اظهارات دکتر سامرز اشاره کنم نه تازگی چنین سخنانی است که این حرفها تکرار نوشتهها و گفتههای مردانی است که حتی اگر همچون ارسطو و افلاطون ردای علم و فلسفه هم بپوشند، باز همچون عامیترین مردان هم عصر خود میاندیشند و عمل میکنند، بلکه طرح این سوال بنیادین است که چه عواملی موجب میشود تا به رغم همه تلاشهایی که برای رفع تبعیض از زنان در جهان صورت گیرد باز چنین نگرشهایی طرح یا باز تولید میشود؟ غیر از این است که فضای مردانه حاکم بر عرصه سیاست، فلسفه، تاریخ، علوم و فنون و ... در سراسر جهان، یا حتی در کشوری چون آمریکا و در دانشگاهی همچون هاروارد موجب شده که زنان نتوانند جایگاه خود را چنانکه شایسته است بازیابند؟ و همین مسئله موجب این تلقی نادرست شده که گویی زنان ذاتا فرودستتر از مردانند.